مادری مهربان با روی گشاده و دلی بزرگ است. خیّری که مشهدی نیست اما انگار اهل اینجاست. کسی که درد را میفهمد و قدمی برمیدارد تا مشکلات دیگران را حل کند. «امعبدالله مریمبخش» خیری ساکن کشور کویت است.
او دو سالی میشود که در محله رضاییه منطقه5 کمکهای خیرانه دارد. خودش و اطرافیانش کمکهایشان را به دست نیازمندان اینجا میرسانند. کمکهایی که گاه خورد و خوراک است و گاه اجاره خانه عقب افتاده یا هزینه دارو. حالا در روز ولادت حضرت رسول اکرم(ص) بسیاری از افرادی که از حمایت او برخوردار شدهاند، در حسینیه سیدالشهدا(ع) محله جمع شدهاند تا این خیّر مهربان را از نزدیک ببینند.
افراد زیادی در حسینیه سید الشهدا(ع) در خیابان وحدت12 محله رضاییه در انتظار بانوی خیّر کویتی هستند. این بانو کمک کرده تا حسینیه سر و سامان بگیرد و از شکل کهنه و قدیمی درآید. از سوی دیگر خیرات و نذریهایی داشته و دارد که تعداد زیادی از خانوادههای کمبضاعت محله از آن برخوردار شدهاند.
خیراتی که گاه به شکل تأمین اجاره خانه، دارو و درمان بیماران و موارد دیگر و در بیشتر مواقع به شکل غذا و گوشت نذری است. وارد حسینیه که میشوم دور تا دور مادران و کودکان بسیاری نشستهاند. مسئولان حسینیه از خانوادههای کمبضاعت محله دعوت کردهاند تا به اینجا بیایند و هم خوشآمدی به امعبدالله باشد و هم او را ترغیب کنند تا از کودکان مدرسه محله نیز حمایت کند.
امعبدالله کمک کرده در ماه رمضان امسال و پارسال این حسینیه هر شب افطار حداقل 500پرس غذای نذری بدهد. آشپزخانه پایین حسینیه را با هزینه امعبدالله به بهترین شکل بازسازی میکنند. طبقات بالای حسینیه هم کاملا بازسازی میشود. علاوهبراین تقریبا هر هفته چند رأس گوسفند قربانی میشود و مثلا برای عید قربان هم بیسترأس ذبح داشتهاند که گوشت آنها بین خانوادههای نیازمند توزیع شده است.
اینها بخشی از فعالیتهای حمایتی او در محله در این دو سال اخیر است. کبری خدابخشی، عضو شورای اجتماعی محله، رابط بین برخی خانوادههای نیازمند و خیران واسطه با امعبدالله است. بهجز غذای نذری در مواردی به خانوادههایی که لوازم منزل کم داشتند کمکهایی شده است. مثلا فرش، بخاری یا یخچال تهیه شده و در مواردی هم کمکهزینههایی تقدیم شده است. امعبدالله خیّر است و علاوهبراین خیران بسیاری را دور هم جمع کرده و کمکهای آنها را برای نیازمندان این شهر
میفرستد.
مهدی پالیزکاران یزدی از فعالان هممحلهای رضاییه رابط بین امعبدالله و محله است. او میگوید: من مدیر یکی از بانکهای اطراف حرم مطهر بودم. جایی که بیشتر مشتریان ما اتباع خارجی بهویژه از کشورهای حوزه خلیج فارس هستند. خیرانی مثل امعبدالله مریمبخش که از دارالایتامهای مختلف مثل گلستان علی(ع)، بوستان مهدی(عج) و آسایشگاه معلولین شهید فیاضبخش حمایت میکنند. از سویی امعبدالله را میشناختم و از سوی دیگر با فعالان هممحلهای در ارتباط بودم.
به خیران محله گفتم و آنها هم به امعبدالله گفتند و او برای تهیه دارو کمک کرد
امعبدالله نذوراتی دارد که مبالغش را به دست ما میرساند و ما به دست نیازمندان میرسانیم. البته ناگفته نماند فقط این محله و شهر مشهد نیست، حتی در شهرهای دیگر هم فعالیتهای خیرانه دارد. از تهیه غذا و دارو بگیر تا کمک به بیخانمانها مثلا زمستان سال گذشته که متوجه شدیم خانمی با کودک خردسالش در بوستان وحدت میخوابد و جا ندارد، آن خانم ضایعات جمع میکرد و اعتیاد داشت. به امعبدالله اطلاع دادم و برایش خانهای اجاره کرد. آن خانم هم اعتیادش را ترک کرد و دوباره سر خانه و زندگی با همسرش برگشت.
زیبا.م، مادر رنجکشیدهای است که پسر بیمار دارد. پسری با کمخونی شدید که 13سال دارد و به قول مادرش دانشآموز نمونه است. زیبا خانم میگوید: نتوانستم به بچهام برسم چون وقتی کوچک بود مجبور بودم سرکار بروم و او تنها بود. سالها پیش پدرش فوت کرد و من برای کار به منازل دیگران میرفتم. از سه، چهار ماهگی پسرم تاکنون پزشک معالج پسرم هر سه ماه یکبار به ایران میآید و او را ویزیت میکند. هزینههای دارو زیاد است و نمیتوانم بپردازم. به خیران محله گفتم و آنها هم به امعبدالله گفتند و او برای تهیه دارو کمک کرد.
بالأخره بعد از دو ساعت انتظار، خیّر معروف از راه میرسد. با همه سلام و علیک دارد، آن هم با لهجه غلیظ عربی. با امعبدا... در گوشهای از حسینیه مینشینیم. بعد از سلام و احوالپرسی، میفهمم که فارسی را کمی میفهمد اما معصومه بیغلوش کنارش است و هر وقت لازم باشد ترجمه میکند. 60سال سن با اصالتی ایرانی و متعلق به استان فارس دارد.
فرزند جوانی داشته که در بیستویکسالگی تصادف میکند و به رحمت خدا میرود. از فوت علی به بعد، یعنی 15سال پیش کار خیر را شروع میکند. فرزندش که فوت میکند برای زیارت آقا امام رضا(ع) به مشهد میآید. اینجا از طریق فرد خیّری به مؤسسه امام محمد باقر(ع) میرود و آنجا از حضرت زینب(س) میخواهد توفیق دهد تا به ایتام خدمت کند. در حال حاضر به تعداد زیادی مؤسسه خیریه در شهر کمک مالی میکند.
همین امروز که با هم صحبت میکنیم، 34نوجوان یتیم را به زیارت کربلا فرستاده است. امعبدالله پیش از این جعبه شیرینی را به خوابگاه پسران یتیم میبرد و آنجا چون چهار نوجوان روزه داشتند شیرینی نمیخورند. همانجا نیت میکند آنها را به کربلا بفرستد و در نهایت 34نفر راهی زیارت میشوند. زیارتی که قصد داشته در ایام اربعین انجام دهد اما گذرنامه همه سرموقع صادر نشده است. امعبدالله به سمت خردسالان حاضر در حسینیه اشاره میکند و با لهجه و بیانی خاص میگوید: «اینها بچههای من، دوست دارم.»
آنها نمیگویند ایرانی است یا کویتی، سنی است یا شیعه. فقط میگویند نیازمند هستند و یتیم
درباره سایر خیران کویتی میگوید: آنها نمیگویند ایرانی است یا کویتی، سنی است یا شیعه. فقط میگویند نیازمند هستند و یتیم، پس باید به نام امت اسلام کمک کنیم.
معصومه بیغلوش دخترخاله امعبدالله و همانند او اصالتی ایرانی دارد. چون در مدرسه ایرانی درس خوانده فارسی را روان صحبت میکند. او درباره انجام کار خیر میگوید: به لحاظ معنوی شارژ میشوم. درباره امعبدالله هم باید بگویم که همیشه خوشاخلاق و خندهروست. اگر دلش هم خون باشد در چهرهاش نمایان نیست.
امعبدالله به عنوان سخن آخر جملهای از حضرت علی(ع) نقل میکند؛ «به ایتام و مستضعفان رسیدگی کنید.» دو تابلوفرش وانیکاد تهیه شده تا به امعبدا... و خیّر همراهش تقدیم شود. البته که نمیبرند و میگویند برای رضای خدا کار کردهاند و تابلوها زیبنده همین حسینیه هستند.